بوی ماه مهر ماه مدرسه
برای صف بستن ها
...
پشت نیمکت ها نشستن
مداد مشکی و قرمز در دست گرفتن
غلط نوشتن...پاک کردن......پاک کن ...مداد تراش
جامدادی صورتی
زنگ تفریح
دویدن
بازی
آبخوری
لقمه ی نون پنیر و گردو
گچ و تخته سیاه
سطل قرمز کنار در کلاس که میرفتیم کنارش مدادامونو میتراشیدیم
.
.
نمیگذارم زندگی معصومیت کودکیم را ازم بگیرد.
دلم به دنبال نشاط کودکیم میگردد ولی روزی پیدایش میکنم که نه چندان دور نیست.
حالا باید هر چه زودتر دست به کار شوم .
باید آن را در دست بگیرم و به همگان عرضه کنم.
باید طعمش را بخاطر بیاورند آنها که فراموشش کردند.
من به این حس می بالم.
مهربانا به من عنایت کن.
همین.
باز آمد بوی ماه مدرسه *** بوی بازی های راه مدرسه
بوی ماه مهر ماه مهربان *** بوی خورشید پگاه مدرسه
از میان کوچه های خستگی *** می گریزم در پناه مدرسه
باز می بینم ز شوق بچه ها *** اشتیاقی در نگاه مدرسه
زنگ تفریح و هیاهوی نشاط *** خنده های قاه قاه مدرسه
باز بوی باغ را خواهم شنید *** از سرود صبحگاه مدرسه
روز اول لاله ای خواهم کشید *** سرخ بر تخته سیاه مدرسه
بارالها