رهگذر 

 

گیج ز هر عابر و هرکس 

 

پرسید: 

 

پس خدا کو نکند گم شده است؟!! 

 

همه از پرسش او سخت 

به خود لرزیدند.

..

چشمانم را مي بندم،

 اينجا پر از روياست،

بيرون اين چهارديواري

، بيرون اين پنجره‌هاي آهني،

«كابوس» است كه «رويا»وار فريبم مي‌دهد و من ...قرص‌هاي ايمانم را خورده ام.....

برگرفته از یک وبلاگ