بر اساس گزارش خبرنگار ما  قاضی دادگاه  در این  جلسه  گفت: با تصدی قضات حاضر جهت قتل مذکور که منجر به فوت خانمی و دختر 7 ساله اش شده است که این پرونده به اتهامی آقای ک – خ تشکیل شد.

وی در خصوص جزئیات حادثه افزود: در روز یک شنبه 5/10/89 از  یک  روستای  بخش خوسف اطلاع می دهند که خانمی و دخترش در منزلشان به قتل رسیده  اند.  با انجام تحقیقات مقامات پلیسی و قضایی در کمترین زمان ممکن داماد خانواده به عنوان متهم شناسایی و معرفی می شود که به علت نداشتن کفیل جهت رسیدگی به پرونده از وکیل تستخیری استفاده می شود.

در ابتدای این جلسه  قاضی دادگاه   از ا- خ فرزند خانواده مقتول پرسید: آیا از کسی شکایت دارید ؟

وی گفت: از قاتل(ک-خ) شکایت دارم.

-         متهم به قتل چه نسبتی با شما دارد؟

-         دامادمان است.

در ادامه  دادگاه ب- خ مادر بزرگ خانواده مقتول اظهار داشت: من شکایت بزرگ دارم همان جور که جمجمه مغز نوه ام را از کف خانه جمع کرده ام باید قاتل را روستا به روستا بگردانید . او بر همه ما ترس انداخته است.

ز- خ همسر قاتل و فرزند  خانواده مقتول نیز گفت  : از دادگاه تقاضا دارم او را به سزای عملش برساند.

قاضی دادگاه: چند ماه است با هم ازدواج کرده اید.

ز-خ : 8 ماه از ازدواج مان می گذرد.

- چه طور با هم آشنا شدید؟

- پدرم با پدر همسرم دوست بودند و همین موجب آشنایی ما شد.

- آیا با شوهر خود اختلاف داشتید؟

-من از همان اول به او گفتم که تو را نمی خواهم.

-         رابطه مادر مرحومت با شوهر ت چگونه بود؟

- مادرم باعث ازدواج ما شد  و شوهرم را حتی از بچه های خودش هم بیشتر دوست داشت  او همچنین گوسفند و پول زیادی به  همسرم می داد.

-         اخلاق شوهرت با خودت چگونه بوده است؟

-           من اینقدر از او کتک خورده ام که خدا می داند.

-         ایا از او به خاطر این رفتارهایش شکایت کرده ای؟

-         خیر  

-         آیا او  تا به حال با کس دیگری دعوا کرده است  

-         نه تا  کنون  ندیده ام

-         شغل شوهرت چیست؟

-         دامدار است.

در همین هنگام مادر بزرگ خانواده مقتول با گریه می گوید: زودتر او را قصاص کنید.

دادگاه از وکیل اولیای دم می خواهد تا در جایگاه قرار گیرد.

وکیل اولیای دم   در  دفاع ازموکلین خود  گفت:  تمامی دلایل علیه قتل عمد توسط ک- خ  جمع آوری شده است . اولین دلیل نیز اقرار متهم در کلیه جلسه بازپرسی به قتل عمدی خانم  ها ب – د و ز- خ می باشد.   

وی افزود: پس از بررسی های فراوانی  و نظریه  تشخیص هویت در بررسی لکه های خو.ن مشاهده شده   در محل قتل با خون متهم ک- خ تطبیق داشته  لذا این امر نیز دلیل به اتهام وی است.

 وکیل اولیای دم  خاطرنشان کرد: در بازسازی صحنه قتل نیز خود متهم تمامی جزییات را بیان کرده   که این بازسازی دلالت  کامل بر اتهام او دارد .

وی از کشف آلات قتل سخن گفت و افزود: این آلات که یک چوب بوده است در پشت بام منزل پدری متهم پیدا شده است.

 وکیل اولیای دم یاد آورشد: این چوب به خون ز- خ مقتول 7 ساله آغشته بوده و خرده شیشه هایی نیز در روی نوک آن یافت شده که دلیل بر انجام قتل توسط آن است.

وی با اشاره به نظریه پزشکی قانونی که علت فوت را اصابت جسم سخت دانسته  گفت : این نظریه  دلالت بر استفاده متهم از چوب قتاله است.

 وی ادامه داد متهم نیز در اظهارات بازپرسی  گفته که  قصد قتل طفل را نداشته ام در صورتی که کودک خردسال با گریه و زاری خواسته جلوی قتل مادرش را بگیرد و قاتل با بی رحمی با زدن ضربات متعدد با طفل خوردسال باعث قتل وی شده است.

وکیل اولیای دم  در ادامه بیان داشت: با توجه به اینکه قتل باعث ترس و وحشت روستاییان شده  تقاضای قصاص متهم را دارم.

در ادامه معاون دادستان قبل از دفاع از کیفر خواست با تحلیل جرم شناسی از این واقعه گفت: در برخی از جوامع کوچک شاهد ازدواج های اجباری هستیم که  نیاز به بررسی دقیق دارد و اگر این ازدواج نحوی صحیح انجام می شود شاید منجر به این فاجعه نمی شد.

وی در خصوص  منشا این قتل  ادامه داد: علی رغم این که این ازدواج بدون علاقه شکل گرفته ، راه های قانونی برای حل مشکلات زن و مرد وجود داشته است و می توانستند از طریق قانون حل و فصل کنند.

معاون دادستان ،این جنایت را موجب اختلال در نظم جامعه ذکر کرد و افزود: طبق کیفر خواست از دادگاه تقاضای رسیدگی عادلانه را دارم .

وی در شرح ماجرا می گوید: بعد از گذشت چند   روز غیبت  مقتولان در روستا ، اهالی  با این حس کنجکاوری مراجعه می کنند و می بینند طفل 7 ساله و مادرش در  منزلشان  به قتل رسیده اند . که پس از اقدمات انتظامی شناسایی عامل  قتل شروع می شود .

معاون دادستان خاطر نشان کرد:  با این فرضیه که قاتل کسی است که به محل سکونت اشراف کامل داشته برای شناسایی مجرمین تلفن ها مورد بررسی قرار می گیرد و این نتیجه حاصل می شود که آخرین تماس از سوی داماد خانواده بوده برهمین اساس ظن و گمان شکل می گیردو در اقدامات اولیه نامبرده با توجه به ندای وجدان اقرار صریح به قتل می نماید.

متهم _ ک- خ)  به جایگاه احظار می شود و می گوید:  22 سال سن دارم ، از روستایی از توابع بخش خوسف هستم ،شغلم چوپانی است و سابقه کیفری ندارم و  اتهام قتل ب – د و ز- خ  را قبول دارم  .

 وی در خصوص مشکلات زندگی اش می گوید:  طی یک آشنایی خانوادگی با همسرم ازدواج کردم از همان اول ازدواج مشکل خانوادگی زیاد داشتیم  و هر دفعه که موضوع را به مادر زنم می گفتم او در جوابم می گفتدرست می شود، اگر زنت را به خانه ببری همه مشکلات حل می شود. وقتی مشکلم را به پدرم هم می گفتم همین جواب را به من می داد .

 

من راحت شدم آخرین حرفی بود  که از مقتول شندیم

 

 متهم به قتل (ک- خ) در ادامه افزود: بعد از اینکه همسرم را به خانه خود بردم نه تنها مشکلاتمان حل نشد بلکه روز به روز بیشتر هم شد . حتی یک دفعه همسرم دست به خودکشی و خودسوزی زده است. من هم برای اینکه مشکلاتمان کمتر شود به او گفتم یک هفته به خانه مادرت برو اما بعد از یک هفته هم چیزی درست نشد.

 وی  با بیان اینکه در این قضه  خود م، پدر و مادرم،  زن و مادرزنم  را مقصر می دانم ،می گوید:  شب قبل از حادثه زنم رفت وسط حیاط  و قصد خود سوزی کرد  روز بعد به مادرش زنگ زدم اما او در منزل نبود بعد از انجام کارهای روزمره ام شب هنگام  مجددا زنگ زدم مادر زنم تا با شنیدن صدا من  گوشی را قطع کرد، دوباره زنگ زدم اما جوابم را ندارد  .  ساعت 10 شب بود که با موتور عازم منزل مادر زنم شدم. در این هنگام همسرم و برادرش که مهمان مان بود خوابیده بودند  و متوجه خروج من از منزل نشدند. دو مرتبه درب منزل مادر زنم را به صدا در آوردم  تا اینکه در را باز کرد، داخل منزل رفتم و به او گفتم چرا تکلیفم را با دخترت روشن نمی کنی ؟او شروع کرد به فحش دادن تا هنگامی که به من فحش می داد ساکت بودم اما وقتی اسم خواهر و مادر برد عصبانیتم بیشتر شد  مادر زنم به رخت خوابش رفت و همان طور داد و بیداد داشت و می گفت یا مرا بکش تا راحت شوم یا زنت را بکش ! من هم  با عصبانیت  به دنبال چوبی که قبلا وسط درخت اناری در داخل حیاط منزل گذاشته بودم رفتم وقتی که به مادر زنم ضربه می زدم آخرین حرفی که  شنیدم  این بود که گفت « من راحت شدم» من اصلا متوجه نبودم  به کجا می زنم و متوجه نبودم که آنها مرده اند وقتی که از منزلشان بیرون آمدم ضربه ای  به شیشه اتاق هم زدم که شیشه شکست.

کمی  در پشت  درب حیاط نشستم بعد هم سوار موتورم شدم و چوب را هم با خودم بردم و پشت بام خانه پدرم که نزدیک خانه خودمان است انداختم.

متهم به قتل  در ادامه افزود: روز بعد که شنبه بود  می خواستم به چرای گوسفندانم بروم در راه با پدرم هم دعوا کردم و اورا نیز کتک زدم . روز یکشنبه قصد داشتم  به روستای مادر زنم بروم تا ببینم چه شده است که مادرم خبر مرگ انها را به من داد.

در ادامه جلسه قاضی دادگاه از متهم به قتل پرسید: آیا قتل را قبول داری ؟

متهم به قتل: قبول دارم .

-         آیا از ابتدا که رفتی قصد قتل داشتی ؟

-         اول نه اما بعد از اینکه مادر زنم فحاشی کرد این کار را انجام دادم.

-         دختر 7 ساله چه گناهی داشت؟

-         من فقط از او کلمه مامان را شنیدم قصد کشتنش را نداشتم و حتی نمی دانستم او در اتاق خوابیده است.

از اولیای دم چه تقاضایی داری؟

هر چه خودشان بگویند قبول دارم ؟

ایا قبلا هم ناراحتی اعصاب داشته ای  ؟

بله اما هیچ وقت دکتر نرفته ام .

در جایی بستری هم نبودی؟

خیر

ایا تاکنون به فکر خودکشی بودی؟

بله  وقتی که خیلی مشکلات بر من فشار می آورد.

قبول داری از لحاظ روحی و روانی سالم هستی؟

 زود عصبانی می شوم

در ادامه وکیل تسخیری متهم لایحه دفاعی خود را ارایه داد و گفت: موکل من داماد خانواده بوده و به لحاظ رفتار زوجه اش و عدم تمکین او از ایفای وظایف شرعی و قانونی موجب شده که او به مادر زنش برای حل مشکلات خود مراجعه کند.

با توجه به این که سخنانی از سوی مقتوله مبنی بر این که تو بی عرضه هستی و نمی توانی زن خود را به تمکین واداری عصبانیت موکل را فراهم آورده است. به نحوی که قوه تعقل و اراده آزاد او را تحت تاثیر قرار داده است. او به ایراد ضرب  به مقتول اقدام کرده است. و او از وجود   طفل خردسال   در رخت خواب مادرش بی اطلاع بوده و ضربات را فقط نسبت به مادر زنش انجام داده است.

وکیل متهم با بیان اینکه هنگام وقوع حادثه  در اتاق مقتول نور کافی وجود نداشته است افزود: موکل قادر به  تشخیص اینکه ضربات به کجای بدن مقتول وارد می اورد نبوده است.

وی در ادامه اظهار داشت: با توجه به جوان بودن  موکلم و اینکه اعمال و رفتار زوجه اش موجبات این جنایت را فراهم آورده و اگر افرادی که هم اکنون به عنوان اولیای دم حضور دارند با نصحیت به موقع به زوجه ی موکل او را به انجام وظایف شرعی اش آگاه می کردند طبیعتا چنین ماجرایی رخ نمی داد از آنها تقاضا بخشش موکل را دارم .

 در ادامه جلسه نماینده دادستان نیز  با بیان اینکه صحبت کردن در تاریکی با توجه به استعلام از هویت مهمان   عاقلانه نیست گفت :اولین اقدام هر انسان در این مواقع این است که چراغ خانه خود را روشن می کند لذا  اظهارات  او کذب است . ضربات وارده به طفل نیز با هدف خاص وارد شده لذا متهم از حضور این کودک 7 ساله در اتاق مطلع بوده است.

معاون دادستان با اشاره به اینکه این اقدام باعث اخلال در نظم عمومی شده است گفت: بی تفاوتی متهم که پس از 48 ساعت همچنان به کارهای روزمره خود ادامه می داده است جای تعجب دارد.

معاون دادستان با بیان اظهارات فوق از دادگاه درخواست صدور حکم در ملا عام را کرد تا این ماجرا  یک درس عبرت شود.

قاضی دادگاه نیز با استماع دلایل وکیل تسخیری متهم ، وکیل اولیای دم ، دلایل معاون دادستان مبنی بر کذب بودن برخی از اظهارات متهم و نمایش کلیپ تهیه شده از بازسازی صحنه جرم اذعان داشت: با توجه به صورت جلسه معاینه نظریه تشخیص هویت ،خون مکشوفه، بازسازی صحنه قتل،کشف آلات قتل و اقرار صریح خود متهم به ایراد صدمات قتل عمدی تفهیم می شود .

وی در این هنگام متهم را برای آخرین دفاع به جایگاه خواست .

متهم نیز با قرار گرفتن در جایگاه گفت: اتهام را قبول دارم ، دفاع  ندارم و به  هر روش که   اولیای دم می خواهد  با من رفتار شود.

قاضی دادگاه : از کارت پشیمان هستی؟

بله ولی خانواده همسرم هم حق دارند .

در پایان جلسه  اولیای دم اظهار کردند که حاضر به گذشت نیستند و زودتر قاتل قصاص شود.

قاضی دادگاه   نیز  صدور حکم را به علت اینکه دونفر از  فرزندان مقتوله صغیر هستند و وکیل اولیای دم از ولی قهری آنها که پدربزرگشان می باشد وکالتی نداشت به جلسه بعد موکول کرد.